معاملهگران حرفهای به این شکافها به چشم یک "بدهی" یا "وعده" نگاه میکنند که بازار دیر یا زود باید برای "تسویه" آن به آن ناحیه بازگردد. میتوان آن را به عجلهای تشبیه کرد که در آن فرد، کیف پول خود را روی میز کافه جا میگذارد؛ این احتمال هست که برای برداشتن آن برگردد. من شما را دعوت میکنم که این دیدگاه سنتی مبنی بر مشاهده قیمت در قالب کندلهای مجزا را کنار بگذارید و به دنبال رد پای نهادهایی باشید که این شکافها را ایجاد میکنند.
FVG چیست؟ FVG در فارکس چیست؟ Fair Value Gap در ترید!؟
این مفهوم یکی از سنگبناهای اصلی تحلیل جریان سفارشهای نهادی (Institutional Order Flow) محسوب میشود و ریشه در ناترازی بین عرضه و تقاضا دارد. در سادهترین حالت، FVG یا Fair Value Gap، ناحیهای از قیمت در نمودار است که در جریان حرکت شدید قیمت و معمولاً ناشی از ورود سرمایههای بزرگ یا اخبار ناگهانی، سه کندل متوالی در جهت حرکت، به طور کامل همپوشانی (Overlap) ندارند. این شکاف نشاندهنده عدم تعادل است؛ به تعبیری، بازار فرصت کافی برای ایجاد تعادل قیمتی منصفانه در آن محدوده را پیدا نکرده و با عجله از آن عبور کرده است.
منطق پنهان پشت عرضه و تقاضا
FVG زمانی شکل میگیرد که حرکت قیمت آنچنان با شتاب است که تنها یک نوع از مشارکتکنندگان بازار (یا خریداران تهاجمی یا فروشندگان تهاجمی) در جریان هستند و طرف مقابل برای پر کردن ناحیه با سرعت کافی وجود ندارد. این امر نشان میدهد که سفارشهای لیمیت (Limit Orders) که وظیفه ایجاد تعادل در بازار را دارند، در آن لحظه حساس به کلی نادیده گرفته شدهاند یا اصلاً وجود نداشتهاند. تحلیلگران جریان سفارش، این شکاف را به عنوان ناحیهای میشناسند که سفارشهای بزرگ و مهم نهادها در آنجا اجرا شدهاند، اما به دلیل سرعت حرکت، بخش زیادی از نقدینگی مورد نیاز برای متعادلسازی، توسط بازار فراهم نشده است.
درک این موضوع که نهادهای مالی بزرگ مانند بانکها و صندوقها نیازمند حجم عظیمی از نقدینگی برای اجرای سفارشات خود هستند، کلید فهم این سازوکار است. آنها نمیتوانند تمام حجم مورد نظر خود را در یک قیمت واحد معامله کنند، از این رو در یک بازه قیمتی اقدام به اجرای سفارش میکنند که منجر به FVG میشود. این همان منطقی است که باعث میشود شما به عنوان یک تریدر باتجربه، بدانید که این نواحی به نوبه خود مقاومت یا حمایتهای جذابی برای بازگشت و پر کردن نقدینگی خواهند بود، چرا که سفارشات اجرا نشده در آنجا در انتظار هستند تا فرصتی برای پوشش پیدا کنند.
نحوه شناسایی ساختار FVG در نمودار
شناسایی FVG مستلزم دقت در مشاهده سه کندل متوالی است. فرض کنید یک حرکت قوی صعودی داریم؛ ما به سه کندل صعودی نیاز داریم. برای اینکه FVG چیست؟ FVG در فارکس چیست؟ Fair Value Gap در ترید!؟ در نمودار مشخص شود، باید به فاصله بین سقف کندل اول و کف کندل سوم نگاه کنید. اگر کف کندل دوم پایینتر از سقف کندل اول نباشد (یعنی کندلها همپوشانی داشته باشند)، FVG شکل نگرفته است. اما اگر سقف کندل اول و کف کندل سوم نتوانند به یکدیگر برسند، ناحیه میانی شکافی را ایجاد میکند که نشاندهنده عدم توازن است.
این ناحیه شکاف، به خودی خود تبدیل به یک ناحیه مهم برای تصمیمگیری میشود. نهادها اغلب از این نواحی به عنوان یک آهنربا استفاده میکنند؛ قیمتی که با شتاب از آن عبور کرده، یکبار دیگر به آن ناحیه بازمیگردد تا به اصطلاح "عدالت" را برقرار کند و سفارشات لیمیت باقیمانده را فعال سازد. شما باید با خطکشی و مشخص کردن دقیق این شکافها در نمودار، یک استراتژی برگشت یا ادامه حرکت را بر اساس آن تنظیم کنید؛ هرچند هیچ تضمینی در بازار وجود ندارد، اما آمارها نشاندهنده اعتبار بالای این الگو در تریدهای آکادمیک است.

رول اور در فارکس چیست؟ rollover چطور محسابه میشود؟ 2025
رولاور (Rollover) در فارکس، در واقع عملیات فنی و مالی تمدید تاریخ تسویه قراردادهای معاملاتی باز (Open Positions) است. از آنجایی که معاملات فارکس ماهیت تسویه دو روزه دارند، اگر معاملهگر پوزیشن خود را برای مدت طولانیتری باز نگه دارد (به طور دقیقتر، از یک روز کاری به روز کاری بعدی)، کارگزار این پوزیشن را تمدید میکند. این تمدید مستلزم پرداخت یا دریافت نرخ بهره (یا سوآپ) است. از دیدگاه من، رولاور در واقع هزینه یا پاداشی است که شما برای خواباندن پول خود در شب، به خصوص از دیدگاه تفاوت نرخ بهره ارزهای مورد معامله، دریافت یا پرداخت میکنید. در سالهای اخیر و در سایه افزایش شفافیت نهادهای نظارتی، قوانین مربوط به رول اور در فارکس چیست؟ rollover چطور محسابه میشود؟ 2025 و نحوه محاسبه آن بسیار شفافتر شده است که این خبر خوبی برای شماست. درک این سازوکار برای معاملهگرانی که پوزیشنهای بلندمدت (سوئینگ یا پوزیشن تریدینگ) نگه میدارند، حیاتی است و میتواند تأثیر زیادی بر سود و زیان نهایی آنان داشته باشد.
تأثیر تفاوت نرخ بهره بر هزینه رولاور
محاسبه سوآپ بر اساس تفاوت نرخ بهره بین ارزهای مورد معامله است. ارز کشور با نرخ بهره بالاتر، سود میدهد و ارز کشور با نرخ بهره پایینتر، هزینه استقراض ایجاد میکند. اگر شما جفتارزی مانند AUD/JPY را بخرید (یعنی دلار استرالیا را خریده و ین ژاپن را فروختهاید) و نرخ بهره استرالیا به طور قابل ملاحظهای بالاتر از نرخ بهره ژاپن باشد، معمولاً سوآپ مثبت (دریافتی) خواهید داشت. از سوی دیگر، اگر همین جفتارز را بفروشید، سوآپ منفی (پرداختی) خواهید داشت. این تفاوت در نرخهای بهره بر اساس شاخصهای مرجع (مانند نرخهای لایبور که اکنون با نرخهای مرجع جدید جایگزین شدهاند) محاسبه میشود و کارگزار حاشیه سود خود را نیز به آن اضافه میکند.
معاملهگر هوشمند، نه تنها جهت بازار، بلکه اختلاف نرخ بهره را نیز در نظر میگیرد. تفاوت این نرخها میتواند در درازمدت سودآوری یا ضرردهی یک استراتژی سوئینگ را تعیین کند. به طور خاص، در زمانهایی که فدرال رزرو یا بانک مرکزی اروپا تغییراتی اساسی در سیاستهای پولی خود ایجاد میکنند، این تفاوتها دستخوش تغییرات سریع شده و مستقیماً بر میزان هزینه یا پاداش رولاور شما اثر میگذارد. در حقیقت، آگاهی از این سازوکار رول اور در فارکس چیست؟ rollover چطور محسابه میشود؟ 2025 نه یک مزیت، بلکه یک ضرورت برای معاملهگرانی است که دید بلندمدت دارند.

همبستگی جفت ارزها در فارکس (Currency Correlation) + جدول، دلایل استفاده!
همبستگی جفت ارزها، مفهومی آماری است که میزان حرکت هماهنگ یا متضاد دو جفتارز مختلف را نشان میدهد. این همبستگی با عددی بین -۱ تا +۱ سنجیده میشود. اگر همبستگی +۱ باشد، یعنی دو جفتارز دقیقاً در یک جهت و با سرعت مشابه حرکت میکنند، و اگر -۱ باشد، یعنی دقیقاً در جهت عکس یکدیگر در حال حرکت هستند. همبستگی صفر هم به معنای عدم وجود رابطه خطی است. درک همبستگی جفت ارزها در فارکس (Currency Correlation)+ جدول، دلایل استفاده! یک ابزار قدرتمند در مدیریت ریسک و بهینهسازی پرتفوی معاملاتی شما به حساب میآید. این ابزار به شما کمک میکند تا از تکرار ریسک خود در معاملات مختلف اجتناب کنید و یا فرصتهای پنهان تنوعبخشی (Diversification) را کشف کنید. برای من، این موضوع مانند داشتن یک نقشه از روابط خانوادگی در بازار است که به شما میگوید چه کسی با چه کسی دوست یا دشمن است.
دلایل بنیادی همبستگی بین جفت ارزها
دلایل همبستگی میان جفتارزها عمیقاً ریشه در اقتصاد کلان، جغرافیای سیاسی و جریان سرمایه جهانی دارد. مهمترین عامل، نقش ارزهای اصلی به عنوان ارز ذخیره و واسطه در معاملات بینالمللی است. برای مثال، دلار آمریکا (USD) که در بیش از ۸۰ درصد معاملات فارکس حضور دارد، تأثیر غالب بر اکثر جفتارزها دارد. اگر دلار در برابر یورو ضعیف شود (EUR/USD صعودی)، احتمالاً در برابر پوند استرلینگ نیز ضعیف میشود (GBP/USD صعودی)، چرا که هر دو ارز اروپایی تمایل دارند در برابر یک ارز ذخیره جهانی، همزمان حرکت کنند. این همان دلیل بنیادی است که باعث میشود شما در جدول همبستگی، ارقام بسیار نزدیک به +۱ را بین EUR/USD و GBP/USD مشاهده کنید.
همبستگی منفی و فرصتهای مدیریت ریسک
همبستگی منفی، که اغلب در جفتارزهایی که در مقابل یک ارز مشترک قرار دارند، مشاهده میشود (مانند EUR/USD و USD/CHF)، میتواند منبع ارزشمندی برای مدیریت پرتفوی باشد. این جفتارزها اغلب با یکدیگر رابطه قرینه دارند. اگر دلار قوی شود، EUR/USD نزول میکند و USD/CHF صعودی میشود. معاملهگری که این رابطه را میفهمد، از باز کردن پوزیشنهای خرید همزمان در هر دو جفتارز اجتناب میکند، چرا که این کار معادل باز کردن دو پوزیشن با جهتگیری مخالف در یک ارز پایه (دلار) است و احتمالاً یکی از آنها زیانده خواهد بود.
یکی از بهترین کاربردهای همبستگی منفی در فارکس، در مدیریت ریسک پوزیشنهای باز است. اگر شما پوزیشن خریدی در یک جفتارز دارید و میخواهید در برابر یک شوک ناگهانی بازار محافظت شوید، میتوانید یک پوزیشن کوچک فروش در جفتارزی با همبستگی منفی بالا باز کنید. این استراتژی یک هجینگ غیرمستقیم است که هدف آن نه کسب سود از پوزیشن دوم، بلکه محدود کردن حداکثر زیان کلی پرتفوی است. من از شما میخواهم که همیشه قبل از باز کردن هر معامله جدید، نمودار همبستگی پرتفوی خود را چک کنید. این کار به سادگی از تمرکز ریسک شما در یک جهت خاص جلوگیری میکند.



















































































5th November 25